وای، بلاخره دوست تاندمیم را دیدم.
آدم بعضی موقع ها می مونه تو کاراین دنیا.
ساعت ۱ رسوندنم سالن اجلاس.
با یک پک ساعت ۳ زدم از سالن بیرون.
یک تکشو به بزرگ هدیه دادم.
بقیه ی پک رو تو تاکسی جاگذاشتم.
الان ۶ صبح،
پاشدم، تازه یادم اومده کارتم تو همون پکه بود.
یعنی کلی برنامه ریزی برای ۳ روز که در حد ۲ ساعت خلاصه شد.
ولی می ارزید، نه؟
کی فکرشو می کرد، اینجوری شه؟
`
میارزید به اون چندتا پٌکی که توی قهوه خونه زدیم ها ... :دی
آ .. :دی
از تاکسی رانی زنگ زدن،
می گن بیا ُپکتو بگیر ...
باور نکردنی ... چه مسئولانه !
اوهوم، به قول معروف " مگه سوییسه؟ "