نظرم همیشه این بوده است که آدمی باید در تمام زمینه ها اطلاعات داشته باشد،حتا آن زمینه هایی که به چشم برخی نماد بد بودن است...این که بعضی ها می گویند"خدا را شکر ما سر از این چیزها در نمی آوریم و نمی دانیم چیست" و مایه ی افتخارشان می دانند، که حسن نیست؛اتفاقاً آدم باید از همه چیز سر در بیاورد،آدم باید همانطور که بلد است خوب قرآن بخواند،خوب غذا بپزد،خوب لباس بپوشد،خوب مسافرت برود،اطلاعات عمومی اش را هم ببرد بالا،حتا بلد باشد چند نوع سیگار داریم،چند نوع ماده ی مسکر داریم!!!تعجب نکنید...آدم باید این ها را بلد باشد،که اگر یک روز یک جایی بهش تعارف کردند جای نوشیدنی مجاز،بداند که این با چیزهایی که تا به حال خورده فرق دارد...که وقتی توی یکی از فروشگاه های زنجیره ای آن گوشه موشه ها دارد می گردد،چشمش بخورد به آن بطری شیشه ی فویل طلایی پیچ به قیمت 24 هزار تومان،بزند توی گوش خودش و بگوید از کی تا حالا "شامپاین"آمده جز نوشیدنی های مجاز وطنی؟!،که حواسش باشد نخرد...!

باید بلد باشد چندتا نژاد اصیل از سگ ها داریم که وقتی پُستش می خورد به سگ ها بداند این از کدام نژاد است با چه اوصافی! خلاصه که آدمی نباید فکر کند هرچه آکبندتر باشد هرچه چشم و گوشش بسته باشد آدم خوبتری است،نه! آدم باید همه جا حرف برای گفتن داشته باشد...آدم اگر بخواهد زیادی نداند،زیادی سرش را بکند زیر برف،می شود مصداق آیه ی "صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ"!!!

+  فهیمه