جایی نوشتم که, اونی که منظورمه نمی دونه وجود داره، نوشتم که منی که دو روز دیگه حتی یادم نیست، یادم بمونه. یادم نمونه، یاده وبلاگم که بمونه، یاده وبلاگم هم نمونه، دلیل نمی شد من ننویسم، کار دیگه ای از دستم بر می یومد؟ (نم-نم)
... دلم خوشه هنوز آشناهایی هستند، ... دلم خوشه هنوز کسی هست حرف دلمو بخونه، ... دلم خوشه هنوز چند تا دوست برام مونده، که تو تنهایی باهاشون درد و دل کنم، ... دلم خوشه که این جا را دارم، قبلنا تو دفترم می نوشتم، تنها تر بودم، ... دلم خوشه ... آرامش ...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
کامو ها را جمع کنی کنار هم شاید بشود کاموا، شاید
بیگانه ای که شال گردن کاموا می بافد در پیری
کنار شومینه
روی همان صندلی ها که تاب تاب می خورد
شاید امروز یادش رفته
.. بیگانه ای که امروز را نمی داند
نگران..
شاعر که شعر را گفت
بعد
دل همه ی آشناهاش نلرزید؟
جایی نوشتم که, اونی که منظورمه نمی دونه وجود داره،
نوشتم که منی که دو روز دیگه حتی یادم نیست،
یادم بمونه.
یادم نمونه،
یاده وبلاگم که بمونه،
یاده وبلاگم هم نمونه،
دلیل نمی شد من ننویسم،
کار دیگه ای از دستم بر می یومد؟ (نم-نم)
... دلم خوشه هنوز آشناهایی هستند،
... دلم خوشه هنوز کسی هست حرف دلمو بخونه،
... دلم خوشه هنوز چند تا دوست برام مونده، که تو تنهایی باهاشون درد و دل کنم،
... دلم خوشه که این جا را دارم، قبلنا تو دفترم می نوشتم، تنها تر بودم،
... دلم خوشه ...
آرامش ...