تو همیشه مانتو های سفید یا کِرِم گشاد گشاد می پوشی و کیف و کفشت همیشه با هم ستِ . تو همیشه یک هندزفری که صداش تا تـه بلنده کردی توی گوشِت و مطمئنا" pitbull گوش نمیدی . تو همیشه تو کیفت که احیانا شبیه یک کیسه ست کتاب داری دستمال کاغذی داری یه بسته آدامس داری ، تو همیشه لاک میزنی آن هم فقط مشکی یا قرمز ! تو عاشق جاستین بیبر نیستی تو بلند بلند نمیخندی ، تو به گوشیت همیشه یک چیزی آویزان است ، تو هرچی شد زود گریه نمیکنی تو تصمیم های مهم مهم میگیری و پای تمام عواقبش وایمیستی. تو شجاعی تو تصمیم های مهم مهم میگیری ، تو برای خودت زندگی میکنی وعاشق جاستین بیبر هم نیستی . تو آرایش نمیکنی ، فوق فوقش گاهی پشت چشمهایت را مداد مشکی بکشی و یه کم رژ بزنی ! تو قدت بلند است تو گونه هایت استخوانی ست ، تو با اتوبوس میری دانشگاه تو سوار ماشین هم کلاسی هایت نمیشی تو رشته ات هنری ست شاید هم به اجبار رفته باشی مهندسی و بعد بخواهی تغییر رشته دهی. تو آنچنان هم که نشان میدهی مغرور نیستی تو مهربانی . تو بیکار که میشوی کتاب آشپزی مامان رو برمیداری و با وسایل موجود غذاهای ابداعی درست می کنی که آخر سر همه اش را مجبوری خودت نوش جان کنی . تو گاهی ظرف های نشسته ی خانه را میشویی . تو خودت را پیش بابا لوس میکنی ، تو همیشه ساعت شش و نیم بعد از ظهرها آهنگ های اُپرایی میگذاری و توی اتاقت میرقصی . تو من را بلند بلند صدا می کنی تا بیایم نوک دماغت رو وقتی دست هات رنگیه و داری نقاشی میکنی بخارونم ، تو کفش های پاشنه بلند نمیپوشی .
تو خیلی تو لباس پوشیدن من دخالت میکنی که این خیلی هم خوب نیست . چون سلیقه ی مان کاملا متفاوت است . من پیراهن دوست دارم تو تی شرت من جین دوست دارم تو کتان . تو گاهی هم ، منو دعوا می کنی و من خیلی زود میگویم ببخشید ! وقتایی هم که کار به جاهای باریک بکشد من موهایت را میکشم و تو فقط جیغ میزنی و من به این فکر میکنم که شخصیت آرام تو تا چه حد می تواند صدای بلندی داشته باشد ! این بار هیچکداممان عذر خواهی نمیکند ، تا وقتی که دوتایی داریم فوتبال های خارجی نگاه می کنیم ، آن موقع همه چی یادمان میرود . تو از دانشگاهت میگویی من از تمرین امروز . تو میگویی فلان استاد عقده ای ست من میگویم مربی ام من را فیکس نمیفرستد تو زمین . تو میگویی فلان کتاب را تمام کردم من میگویم بیا گوش کن میخوام برات ویولن بزنم . آخرش هم کلی مسخره ام میکنی که برو هرموقع مثل شادمهر تونستی بزنی بیا بگو گوش کنم و کار به جاهای باریک میکشد ! اتاق من همیشه مرتب است و خیالم راحت است که هیچوقت نمیتوانی در این باره به مامان گزارش دهی . تو توی کیفت که احیانا شبیه کیسه است چیزهای خوبی داری تو تصمیم های مهم مهم میگیری و پای تمام عواقبش وایمیستی . خواهر من . . . تو اگر بودی من انسان شادتری بودم . تو اگر بودی من تنهایی فوتبال نگاه نمیکردم تو اگر بودی . . . تو اگر بودی کلی داستان داشتیم با هم ! تو اگر بودی حتما قدت بلند بود و گونه های استخوانی داشتی .
از نگاه تو اگر زندگی همین کارهای روزمره . . . همین نفسی ست که می آید و می رود از سینه آری ... هنوز زندگی می کنم اما اگر فکر می کنی شاید زندگی چیزی بیشتر از اینها باشد نام مرا در میان زندگان جستجو مکن.