من و نازنین تا حالا شوهر نداشته ایم ، اتفاقا نامزد هم نداشته ایم.هیچوقت دوستِ پسر هم نداشته ایم.حتی یک برادر هم نداشته ایم که بخواهیم برایش پیراهن مردانه بخریم به عنوان هدیه.از دار دنیا فقط یک بابای مهربان داشته ایم که اتفاقا جانمان هم در میرود برایش.ولی هیچوقت نکرده ایم برویم برایش پیراهن مردانه بخریم هدیه.بوده اند چیزهای جورواجور فراوان که بخواهیم بخریم برایش هدیه.این است که وقتی بدون مشورت و سرخودانه میرویم و یک پیراهن از نظر خودمان مرغوب برایش میخریم بابای همیشه مهربانمان فقط لبخند  میزند بهمان ولی مامان گرامی سرزنشمان میکند شما که بلد نیستید چرا میخرید؟فقط رفته اید پول الکی داده اید باید جنسش فلان جور باشد.یقه اش اینجور نباشد َ.تقصیر ما نبود که .ما فقط میدانستیم بابای مهربانمان از این رنگهای جِق که این آدم های ژیگولو میپوشند نمیپوشد.اتفاقا پیراهن چارخونه هم نمیپوشد.و سایزش هم مدیوم است.پس یک پیراهن راه راه رنگ مرغوب با یک قیمت و مارک خوب و سایز مدیوم خریده ایم.اما خب مادرمان هم حق دارد .هرچه نباشد ایشان تجربه یشان از ما دو تا الف بچه بیشتر بوده.او شوهر داشته. بارها برای شوهرش پیراهن مردانه ی راه راه خریده .بارها آن پیراهن ها را شسته ،اتو کشیده و گاهی هم آستین های پیراهن را تا کرده زده بالا تا بابای مهربان راحتر باشد.پس  راست می گوید اگر میگوید ما بلد نیستیم پیراهن مردانه بخریم .اما ما که بلد هستیم و پیراهن مان هم  خوب بود و بابای مهربان هم آن را میپوشد. ولی در آخر این که ما تا اطلاع ثانوی دیگر هوس نخواهیم کرد که برویم پیراهن مردانه بخریم.

+ ندآ